اسم های ایرانی که به ار ختم میشن
آیلار
(ترکی) 1- زیبا و پاک، جمع ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.ارنوار
1- آن که سُخنش رحمت میآورد؛ 2- (در شاهنامه) نام خواهر جمشید که ضحاک او...ازهار
(عربی) (جمع زَهر) (در قدیم) گلها، شکوفهها.اسفندیار
نام پسر کی گشتاسب کیانی و برادر پشوتنافتخار
(عربی) فخر، فخر کردن، نازش، نازیدن، سرافرازی.افشار
(ترکی) 1- معاون و شریک؛ 2- (در موسیقی ایرانی) گوشهای در دستگاه شور (آ...الله یار
(عربی ـ فارسی) دوست خدا.الیار
یار و یاور ایل، دوست و رفیق ایل، یار شهر و ولایت، یاور خویشان.امیدوار
نام پسر خواستان دیلمی از سرداران مازیارامیرسالار
(عربی ـ فارسی) امیر و پادشاه سپهسالار، حاکم سپهبد، فرماندهی صاحب اختیا...امیرمختار
(عربی) از نامهای مرکب، امیر و مختار.انار
انتصار
(عربی) 1- (در قدیم) یاری دادن، کمک کردن؛ 2- یاری یافتن، نصرت یافتن، پی...انصار
(عربی) 1- یاری دهندگان، یاران؛ 2- یاران پیامبر اسلام (ص). [به آن دسته ...اورمزدیار
خدایار، یاور اهوراایزدیار
یاور ستودنیایشتار
ستاره باران و آب، تشتر(تیر)ایلقار
عهد و پیمان.ایلگار
ایلیار
دوست و رفیق ایل، یار و یاور ایل، محافظ خانوادهبُندار
دارنده اصل و بنیادبختیار
دارای بخت، با اقبال، آن که بختش مساعد باشد، نیکبخت، کامروا.بردبار
بشّار
(عربی) 1- بشارت دهنده؛ 2- (اَعلام) 1) از اصحاب امام صادق(ع)؛ 2) ابومُع...بوبار
دارنده زمین. نام کشاورزی در زمان خشایاربوختار
به نگار
خوب چهره، نیکو صورتبهار
فصل اول سالبهمنیار
1- دوست و یاورِ نیک منش؛ 2- بهمن داده (آفریده)؛ 3- (اَعلام) 1) ابن مرز...بیدار
پایدار
1- دارای ثبات، ثابت، همیشگی؛ 2- (در قدیم) مقاوم، مقاومت کننده؛ 3- (در ...پندار
فکر، اندیشهپینار
(ترکی) به معنی چشمه.توار
1- (در کردی) پرنده؛ 2- نوعی ریسمان؛ 3- (اعلام) 1) (توارکوه) نام کوهی د...جانيار
ياری دهنده جان، نام مورخی از مردم بخاراجبار
(عربی) 1- از صفات خداوند؛ 2- یکی از صورتهای فلکی؛ 3- پادشاه و حاکمی ک...جویبار
کنار جوی آبجهاندار
1- جهان دارنده؛ 2- نگهبان جهان؛ 3- پادشاه؛ 4- مدبرِ امور جهان؛ 5- (به ...جهانیار
یاور و یاور مردم جهانخدایار
از نام های برگزیده

(ترکی) 1- زیبا و پاک، جمع ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.ارنوار

1- آن که سُخنش رحمت میآورد؛ 2- (در شاهنامه) نام خواهر جمشید که ضحاک او...ازهار

(عربی) (جمع زَهر) (در قدیم) گلها، شکوفهها.اسفندیار

نام پسر کی گشتاسب کیانی و برادر پشوتنافتخار

(عربی) فخر، فخر کردن، نازش، نازیدن، سرافرازی.افشار

(ترکی) 1- معاون و شریک؛ 2- (در موسیقی ایرانی) گوشهای در دستگاه شور (آ...الله یار

(عربی ـ فارسی) دوست خدا.الیار

یار و یاور ایل، دوست و رفیق ایل، یار شهر و ولایت، یاور خویشان.امیدوار

نام پسر خواستان دیلمی از سرداران مازیارامیرسالار

(عربی ـ فارسی) امیر و پادشاه سپهسالار، حاکم سپهبد، فرماندهی صاحب اختیا...امیرمختار

(عربی) از نامهای مرکب، امیر و مختار.انار

انتصار

(عربی) 1- (در قدیم) یاری دادن، کمک کردن؛ 2- یاری یافتن، نصرت یافتن، پی...انصار

(عربی) 1- یاری دهندگان، یاران؛ 2- یاران پیامبر اسلام (ص). [به آن دسته ...اورمزدیار

خدایار، یاور اهوراایزدیار

یاور ستودنیایشتار

ستاره باران و آب، تشتر(تیر)ایلقار

عهد و پیمان.ایلگار

ایلیار

دوست و رفیق ایل، یار و یاور ایل، محافظ خانوادهبُندار

دارنده اصل و بنیادبختیار

دارای بخت، با اقبال، آن که بختش مساعد باشد، نیکبخت، کامروا.بردبار

بشّار

(عربی) 1- بشارت دهنده؛ 2- (اَعلام) 1) از اصحاب امام صادق(ع)؛ 2) ابومُع...بوبار

دارنده زمین. نام کشاورزی در زمان خشایاربوختار

به نگار

خوب چهره، نیکو صورتبهار

فصل اول سالبهمنیار

1- دوست و یاورِ نیک منش؛ 2- بهمن داده (آفریده)؛ 3- (اَعلام) 1) ابن مرز...بیدار

پایدار

1- دارای ثبات، ثابت، همیشگی؛ 2- (در قدیم) مقاوم، مقاومت کننده؛ 3- (در ...پندار

فکر، اندیشهپینار

(ترکی) به معنی چشمه.توار

1- (در کردی) پرنده؛ 2- نوعی ریسمان؛ 3- (اعلام) 1) (توارکوه) نام کوهی د...جانيار

ياری دهنده جان، نام مورخی از مردم بخاراجبار

(عربی) 1- از صفات خداوند؛ 2- یکی از صورتهای فلکی؛ 3- پادشاه و حاکمی ک...جویبار

کنار جوی آبجهاندار

1- جهان دارنده؛ 2- نگهبان جهان؛ 3- پادشاه؛ 4- مدبرِ امور جهان؛ 5- (به ...جهانیار

یاور و یاور مردم جهانخدایار

از نام های برگزیده