اسم های ایرانی که به حرف ع ختم میشن
بدیع
ریشه (عربی) معنیرافع
(عربی) 1- (در قدیم) رفع کننده، از میان برنده و نابود کننده؛ 2- برپا دا...ربیع
(عربی) 1- فصل اول سا ل، بهار؛ 2- (در گاه شماری) نام دو ماه از سال قمری...رفیع
(عربی) 1- افراشته، مرتفع، بلند؛ 2- (به مجاز) با اهمیت، ارزشمند، عالی؛ ...سمیع
(عربی) 1- از نامهای خداوند؛ 2- (در قدیم) شنوا.شجاع
(عربی) 1- آن که از چیزی یا کسی نمیترسد، پردل و جرئت، دلیر؛ 2- (اَعلام)...شفیع
(عربی) آن که تقاضای عفو و بخشش گناه کسی را از دیگری میکند، شفاعت کننده...صانع
(عربی) 1- سازنده، آفریننده؛ 2- (در قدیم) صنعتگر؛ 3- آفریدگار، خداوند.طلوع
(عربی) 1- دمیدن و برآمدنِ خورشید و مانند آن؛ 2- (به مجاز) ابتدای روز؛ ...عبدالسمیع
(عربی) بندهی خدای شنوا. (سمیع از نام های خداوند).عبدالواسع
(عربی) بندهی خدای گشاینده و عطاکننده؛ 2- (اَعلام) شاعر ایرانی [قرن 6 ه...قانع
(عربی) 1- آن که به دارایی خود یا آنچه در اختیار دارد، راضی است و بسنده...محمدرفیع
(عربی) از نامهای مرکب، ا محمّد و رفیع.محمدسمیع
(عربی) از نامهای مرکب، ا محمّد و سمیع.محمدشفیع
(عربی) از نامهای مرکب، ا محمّد و شفیع.مرصع
(عربی) 1- آنچه با جواهر تزئین شده باشد، جواهر نشان؛ 2- (در ادبیات) ویژ...نافع
(عربی) 1- سود رساننده، سودمند، مفید؛ 2- از صفات و نامهای خداوند.

ریشه (عربی) معنیرافع

(عربی) 1- (در قدیم) رفع کننده، از میان برنده و نابود کننده؛ 2- برپا دا...ربیع

(عربی) 1- فصل اول سا ل، بهار؛ 2- (در گاه شماری) نام دو ماه از سال قمری...رفیع

(عربی) 1- افراشته، مرتفع، بلند؛ 2- (به مجاز) با اهمیت، ارزشمند، عالی؛ ...سمیع

(عربی) 1- از نامهای خداوند؛ 2- (در قدیم) شنوا.شجاع

(عربی) 1- آن که از چیزی یا کسی نمیترسد، پردل و جرئت، دلیر؛ 2- (اَعلام)...شفیع

(عربی) آن که تقاضای عفو و بخشش گناه کسی را از دیگری میکند، شفاعت کننده...صانع

(عربی) 1- سازنده، آفریننده؛ 2- (در قدیم) صنعتگر؛ 3- آفریدگار، خداوند.طلوع

(عربی) 1- دمیدن و برآمدنِ خورشید و مانند آن؛ 2- (به مجاز) ابتدای روز؛ ...عبدالسمیع

(عربی) بندهی خدای شنوا. (سمیع از نام های خداوند).عبدالواسع

(عربی) بندهی خدای گشاینده و عطاکننده؛ 2- (اَعلام) شاعر ایرانی [قرن 6 ه...قانع

(عربی) 1- آن که به دارایی خود یا آنچه در اختیار دارد، راضی است و بسنده...محمدرفیع

(عربی) از نامهای مرکب، ا محمّد و رفیع.محمدسمیع

(عربی) از نامهای مرکب، ا محمّد و سمیع.محمدشفیع

(عربی) از نامهای مرکب، ا محمّد و شفیع.مرصع

(عربی) 1- آنچه با جواهر تزئین شده باشد، جواهر نشان؛ 2- (در ادبیات) ویژ...نافع

(عربی) 1- سود رساننده، سودمند، مفید؛ 2- از صفات و نامهای خداوند.