اسم های ایرانی که به مر ختم میشن
اسمر
(عربی) (در قدیم) گندمگون؛ سبزه.ثامر
میوه دهنده، ثمردهندهثمر
معنیسَمر
(عربی) 1- (در قدیم) حکایت، افسانه، داستان؛ 2- (به مجاز) مشهور و گفتار ...سامر
افسانه گوینده، افسانه گویندگان.عامر
(عربی)1- (در قدیم) آباد کننده، معمور، آبادان؛ 2- بسیار عمر کننده [تفأل...عمر
قمر
ماه؛ جِرم آسمانی که دور سیارهای بچرخد؛ (به مجاز) زن زیبارویمرمر
سنگ خوشرنگ و قیمتی

(عربی) (در قدیم) گندمگون؛ سبزه.ثامر

میوه دهنده، ثمردهندهثمر

معنیسَمر

(عربی) 1- (در قدیم) حکایت، افسانه، داستان؛ 2- (به مجاز) مشهور و گفتار ...سامر

افسانه گوینده، افسانه گویندگان.عامر

(عربی)1- (در قدیم) آباد کننده، معمور، آبادان؛ 2- بسیار عمر کننده [تفأل...عمر

قمر

ماه؛ جِرم آسمانی که دور سیارهای بچرخد؛ (به مجاز) زن زیبارویمرمر

سنگ خوشرنگ و قیمتی