اسم های ایرانی که با جه شروع میشن
جهاد
(عربی) 1- در راه دین جنگیدن؛ 2- پیکار، مبارزه؛ 3- کوشیدن، تلاش.جهان
1- کیهان، عالم، گیتی، دنیا؛ 2- (به مجاز) 1) فرهنگ؛ 2) حیطه؛ 3) نمادی ب...جهان آرا
(در قدیم) 1- زیبا کننده، زینت بخش و مایهی زیبایی جهان؛ 2- (به مجاز) 1)...جهان آفرین
1- آن که عالم را خلق کرده است؛ 2- خدا.جهان آوا
مرکب از جهان (عالم، گیتی) + آوا (صدا، بانگ)جهان بانو
بانوی جهانیانجهان بخش
1- (به مجاز) ویژگی آن که جهان تحت سلطهی اوست و میتواند آن را به کسی بب...جهان بین
1- ویژگی آن که جهان را میبیند؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) چشم و دیده؛ 3- (...جهان تاب
آنچه به جهان نور و روشنایی میدهد، عالمتاب، نور دهندهی جهان.جهان خاتون
خاتون جهانیان، بانوی جهانیان، شاعره ایرانی در قرن هشتمجهان دخت
دختر شهره در عالم.جهان ماه
آن که در جهان چون ماه می درخشد، زیباجهان ناز
مایه افتخار جهان، فخر جهانجهانتاب
آنچه به جهان نور و روشنایی میدهد، عالمتاب، نور دهنده جهانجهاندار
1- جهان دارنده؛ 2- نگهبان جهان؛ 3- پادشاه؛ 4- مدبرِ امور جهان؛ 5- (به ...جهاندخت
دختر شهره در عالمجهانرخ
مرکب از جهان (عالم، گیتی) + رخ (چهره، صورت)جهانگرد
آن که به کشورها و نواحی مختلف جهان سفر می کند، سیاح، گردش گر.جهانگیر
نام پسر رستم زال پهلوان نامی ایرانجهانیار
یاور و یاور مردم جهان

(عربی) 1- در راه دین جنگیدن؛ 2- پیکار، مبارزه؛ 3- کوشیدن، تلاش.جهان

1- کیهان، عالم، گیتی، دنیا؛ 2- (به مجاز) 1) فرهنگ؛ 2) حیطه؛ 3) نمادی ب...جهان آرا

(در قدیم) 1- زیبا کننده، زینت بخش و مایهی زیبایی جهان؛ 2- (به مجاز) 1)...جهان آفرین

1- آن که عالم را خلق کرده است؛ 2- خدا.جهان آوا

مرکب از جهان (عالم، گیتی) + آوا (صدا، بانگ)جهان بانو

بانوی جهانیانجهان بخش

1- (به مجاز) ویژگی آن که جهان تحت سلطهی اوست و میتواند آن را به کسی بب...جهان بین

1- ویژگی آن که جهان را میبیند؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) چشم و دیده؛ 3- (...جهان تاب

آنچه به جهان نور و روشنایی میدهد، عالمتاب، نور دهندهی جهان.جهان خاتون

خاتون جهانیان، بانوی جهانیان، شاعره ایرانی در قرن هشتمجهان دخت

دختر شهره در عالم.جهان ماه

آن که در جهان چون ماه می درخشد، زیباجهان ناز

مایه افتخار جهان، فخر جهانجهانتاب

آنچه به جهان نور و روشنایی میدهد، عالمتاب، نور دهنده جهانجهاندار

1- جهان دارنده؛ 2- نگهبان جهان؛ 3- پادشاه؛ 4- مدبرِ امور جهان؛ 5- (به ...جهاندخت

دختر شهره در عالمجهانرخ

مرکب از جهان (عالم، گیتی) + رخ (چهره، صورت)جهانگرد

آن که به کشورها و نواحی مختلف جهان سفر می کند، سیاح، گردش گر.جهانگیر

نام پسر رستم زال پهلوان نامی ایرانجهانیار

یاور و یاور مردم جهان