اسم های ایرانی که با به شروع میشن
به آفرید
آفریده بهتر، نام دختر کی گشتاسببه آیین
به نگار
خوب چهره، نیکو صورتبهآفرید
نام دختر گشتاسپ پادشاه کیانی و خواهر اسفندیاربهآفرین
نیک آفریده شدهبهآیین
دارای آیین بهتربها
1- قیمت، ارزش؛ 2- (در عربی) درخشندگی و روشنی؛ 3- (به مجاز) فر و شکوه؛ ...بهاءالدین
(عربی) 1- آن که به آئین و دین خود ارزش دهد؛ 2- (اَعلام) 1) شیخ محمّد ا...بهادر
به معنی درخشنده و نورانی.بهار
فصل اول سالبهارآفرین
آفریننده بهاربهارا
بهاربهاران
هنگام بهار، موسم بهار؛ (به مجاز) زیبا و با طراوت.بهاردخت
دختر بهاربهارک
به معنای مانند بهار، همچون بهار؛ (به مجاز) زیبا با طراوتبهارگل
بهارناز
بهاره
مربوط به بهار؛ به عمل آمده در بهار؛ منسوب به بهار.بهارین
بهامین
فصل بهاربهبود
1- سلامت، تندرستی؛ 2- درست شدن، درستی، اصلاح.بهتاش
دارای اخلاق و رفتار خوببهجت
(عربی) شادمانی، نشاط.بهداد
در کمال عدل و دادبهدخت
نیک ترین دوشیزهبهدیس
بهدین
پیرو آیین زرتشتیبهراد
جوانمرد ، نیکوبهرام
فتح و پیروزی است. نام پهلوانی در شاهنامهبهرخ
نیک چهرهبهرنگ
نکوتر رنگ، رنگِ نیکوتربهرو
نیکو چهرهبهروز
روزگار نیک و خوشبهزاد
1- نیک نژاد، نیکو تبار، نیکو زاده؛ 2- (اَعلام) 1) بهزاد نقاشبهشاد
نیکوی شاد؛ مرکب از به (بهتر یا خوب) + شادبهشت
پردیس، بهترینبهشته
(بهشت + ه (پسوند نسبت))، 1- منسوب به بهشت؛ 2- (به مجاز) زیبا رو.بهشید
تابناک و دارای فروغ و روشنایی.بهکامه
بهگل
نیکوترین گل

آفریده بهتر، نام دختر کی گشتاسببه آیین

به نگار

خوب چهره، نیکو صورتبهآفرید

نام دختر گشتاسپ پادشاه کیانی و خواهر اسفندیاربهآفرین

نیک آفریده شدهبهآیین

دارای آیین بهتربها

1- قیمت، ارزش؛ 2- (در عربی) درخشندگی و روشنی؛ 3- (به مجاز) فر و شکوه؛ ...بهاءالدین

(عربی) 1- آن که به آئین و دین خود ارزش دهد؛ 2- (اَعلام) 1) شیخ محمّد ا...بهادر

به معنی درخشنده و نورانی.بهار

فصل اول سالبهارآفرین

آفریننده بهاربهارا

بهاربهاران

هنگام بهار، موسم بهار؛ (به مجاز) زیبا و با طراوت.بهاردخت

دختر بهاربهارک

به معنای مانند بهار، همچون بهار؛ (به مجاز) زیبا با طراوتبهارگل

بهارناز

بهاره

مربوط به بهار؛ به عمل آمده در بهار؛ منسوب به بهار.بهارین

بهامین

فصل بهاربهبود

1- سلامت، تندرستی؛ 2- درست شدن، درستی، اصلاح.بهتاش

دارای اخلاق و رفتار خوببهجت

(عربی) شادمانی، نشاط.بهداد

در کمال عدل و دادبهدخت

نیک ترین دوشیزهبهدیس

بهدین

پیرو آیین زرتشتیبهراد

جوانمرد ، نیکوبهرام

فتح و پیروزی است. نام پهلوانی در شاهنامهبهرخ

نیک چهرهبهرنگ

نکوتر رنگ، رنگِ نیکوتربهرو

نیکو چهرهبهروز

روزگار نیک و خوشبهزاد

1- نیک نژاد، نیکو تبار، نیکو زاده؛ 2- (اَعلام) 1) بهزاد نقاشبهشاد

نیکوی شاد؛ مرکب از به (بهتر یا خوب) + شادبهشت

پردیس، بهترینبهشته

(بهشت + ه (پسوند نسبت))، 1- منسوب به بهشت؛ 2- (به مجاز) زیبا رو.بهشید

تابناک و دارای فروغ و روشنایی.بهکامه

بهگل

نیکوترین گل