اسم های ایرانی که با هی شروع میشن
هیام
(عربی) دوست داشتن، ویژگی یا حالت کسی که از فرط عشق و غیرعشق شوریده است...هیبت الله
(عربی) (نشانِ) شکوه و بزرگی خدا.هیدی
(کردی) آرام، آهسته، بردبار.هیدیکا
آرام، به آهستگی، یواشهیراد
(دساتیر) 1- خود را به مردم تازه روی و خوشحال وانمود کردن؛ 2- بشیر.هیران
قرارهیربد
(اوستایی) 1- آموزگار، معلم؛ 2- شاگرد، آموزنده؛ 3- رئیس آتشکده؛ 4- (در ...هیرسا
پارساهیرش
همتاهیرو
(هیر = آتش + او /-u/= (پسوند نسبت))، منسوب به آتش؛ 2- آتشی و سرخ گون؛ ...هیزان
نیرومند، تواناهیژا
(کردی، hêžā ) گرامی، شایسته، گرانبها.هیژان
ارزیدن، جنبیدنهیفا
(عربی) (مؤنث اهیف) زن کمر باریک (باریک میان).هیلا
پرندهای شکاری کوچکتر از باز را گویند.هیلان
آشیانه، مکان آرامشهیلدا
هیما
بانوی عاشقهیمن
(کردی، hemin ) آرام.هیمو
پاک دامنهیمه
نام داماد داریوش و از سرداران بزرگ پارسیهینا
ماهرهینان
آوردنهیوا
(کردی، hiwā ) امید.هیوان
ایوان، تراس

(عربی) دوست داشتن، ویژگی یا حالت کسی که از فرط عشق و غیرعشق شوریده است...هیبت الله

(عربی) (نشانِ) شکوه و بزرگی خدا.هیدی

(کردی) آرام، آهسته، بردبار.هیدیکا

آرام، به آهستگی، یواشهیراد

(دساتیر) 1- خود را به مردم تازه روی و خوشحال وانمود کردن؛ 2- بشیر.هیران

قرارهیربد

(اوستایی) 1- آموزگار، معلم؛ 2- شاگرد، آموزنده؛ 3- رئیس آتشکده؛ 4- (در ...هیرسا

پارساهیرش

همتاهیرو

(هیر = آتش + او /-u/= (پسوند نسبت))، منسوب به آتش؛ 2- آتشی و سرخ گون؛ ...هیزان

نیرومند، تواناهیژا

(کردی، hêžā ) گرامی، شایسته، گرانبها.هیژان

ارزیدن، جنبیدنهیفا

(عربی) (مؤنث اهیف) زن کمر باریک (باریک میان).هیلا

پرندهای شکاری کوچکتر از باز را گویند.هیلان

آشیانه، مکان آرامشهیلدا

هیما

بانوی عاشقهیمن

(کردی، hemin ) آرام.هیمو

پاک دامنهیمه

نام داماد داریوش و از سرداران بزرگ پارسیهینا

ماهرهینان

آوردنهیوا

(کردی، hiwā ) امید.هیوان

ایوان، تراس