اسم های پسرونه ایرانی که با حرف ب شروع میشن
بَخشا
از نام های روزگار هخامنشیانبَدخشان
لعلبَرَسم
شاخه های گیاهیبَرِشنوم
پاک و تمیزبَرازمان
بلند اندیشهبَگاداد
نام یکی از سرداران ایرانی روزگار هخامنشیبَگاش
نام یکی از سرداران هخامنشیبَهاوند
در اوستا به چم وهوونت دارنده نیکیبَهرامشاه
نام یکی از دانشمندان و عارفان زرتشتیبِشر
(عربی) 1- گشاده رویی؛ 2- (اَعلام) بِشر حافی صوفی معروف که در بغداد میز...بِهفر
شکوهمند و با جلال و جبروتبِهکام
(به مجاز) کسی که به بهترین وجهی به آرزوی خود رسیده؛ بهترین کامروا.بِهمرد
از نام های برگزیدهبِهیاد
(به + یاد) 1- دارندهی بهترین یاد؛ 2- (به مجاز) کسی که از او به نیکی یا...بِهینا
(بهین + الف نسبت)، منسوب به بهینبُرَیر
(عربی) (اَعلام) 1) یکی از شهدای کربلا به روز عاشورا در رکاب امام حسی...بُندار
دارنده اصل و بنیادبُنشاد
شاد بنیادبابر
دلیر و شجاعبابک
استوار و پدر دوست داشتنیباتیس
نام دژبان غزه در هنگام داریوش سومبادرام
کشاورزباراد
نام کسی که در زمان شاپور یکم پادشاه ساسانی زندگی کرده ونام او در کتیبه کعبه زرتشت آمده است.باربد
پسوند محافظ یا مسئول، خداوندِ بار (بارگاه)، پردهدار؛ نوازنده و موسیقی دان معروف دربار خسرو پرویزبارزان
(= بارِز) نامِ قوم بارز یا بارزان یا بارجان، تاریخ این قوم به پیش از ا...بارسین
بارمان
باسط
(عربی) 1- (در قدیم) بسط دهنده، گسترش دهنده؛ 2- از نامهای خداوند.باسم
(عربی) (در قدیم) 1- تبسم کننده؛ 2- شکر.باقر
(عربی) 1- (در قدیم) شکافنده، گشاینده؛ 2- (اَعلام) 1) لقب محمّد ابن علی...بامداد
صبح، صبا؛ اسم پدر مزدکبامشاد
نام نوازنده. نامی در روزگار ساسانیانبامگاه
هنگام بامدادباهر
درخشان، تابانبایگان
نگهدارندهبخت آفرین
نام پدر هیربد شهریاربختیار
دارای بخت، با اقبال، آن که بختش مساعد باشد، نیکبخت، کامروا.بدره
بهره. نام یکی از سرداران خشایار شاهبدیع
ریشه (عربی) معنیبرات
1- نوشتهای که بدان دولت بر خزانه یا بر حُکام حوالهای وجهی دهد؛ 2- کا...
از نام های روزگار هخامنشیانبَدخشان
لعلبَرَسم
شاخه های گیاهیبَرِشنوم
پاک و تمیزبَرازمان
بلند اندیشهبَگاداد
نام یکی از سرداران ایرانی روزگار هخامنشیبَگاش
نام یکی از سرداران هخامنشیبَهاوند
در اوستا به چم وهوونت دارنده نیکیبَهرامشاه
نام یکی از دانشمندان و عارفان زرتشتیبِشر
(عربی) 1- گشاده رویی؛ 2- (اَعلام) بِشر حافی صوفی معروف که در بغداد میز...بِهفر
شکوهمند و با جلال و جبروتبِهکام
(به مجاز) کسی که به بهترین وجهی به آرزوی خود رسیده؛ بهترین کامروا.بِهمرد
از نام های برگزیدهبِهیاد
(به + یاد) 1- دارندهی بهترین یاد؛ 2- (به مجاز) کسی که از او به نیکی یا...بِهینا
(بهین + الف نسبت)، منسوب به بهینبُرَیر
(عربی) (اَعلام) 1) یکی از شهدای کربلا به روز عاشورا در رکاب امام حسی...بُندار
دارنده اصل و بنیادبُنشاد
شاد بنیادبابر
دلیر و شجاعبابک
استوار و پدر دوست داشتنیباتیس
نام دژبان غزه در هنگام داریوش سومبادرام
کشاورزباراد
نام کسی که در زمان شاپور یکم پادشاه ساسانی زندگی کرده ونام او در کتیبه کعبه زرتشت آمده است.باربد
پسوند محافظ یا مسئول، خداوندِ بار (بارگاه)، پردهدار؛ نوازنده و موسیقی دان معروف دربار خسرو پرویزبارزان
(= بارِز) نامِ قوم بارز یا بارزان یا بارجان، تاریخ این قوم به پیش از ا...بارسین
بارمان
باسط
(عربی) 1- (در قدیم) بسط دهنده، گسترش دهنده؛ 2- از نامهای خداوند.باسم
(عربی) (در قدیم) 1- تبسم کننده؛ 2- شکر.باقر
(عربی) 1- (در قدیم) شکافنده، گشاینده؛ 2- (اَعلام) 1) لقب محمّد ابن علی...بامداد
صبح، صبا؛ اسم پدر مزدکبامشاد
نام نوازنده. نامی در روزگار ساسانیانبامگاه
هنگام بامدادباهر
درخشان، تابانبایگان
نگهدارندهبخت آفرین
نام پدر هیربد شهریاربختیار
دارای بخت، با اقبال، آن که بختش مساعد باشد، نیکبخت، کامروا.بدره
بهره. نام یکی از سرداران خشایار شاهبدیع
ریشه (عربی) معنیبرات
1- نوشتهای که بدان دولت بر خزانه یا بر حُکام حوالهای وجهی دهد؛ 2- کا...