اسم های پسرونه ایرانی که با حرف ح شروع میشن
حَسُّون
(عربی) 1- نام پرندهای، سهره؛ 2- (در عربی) شُوَیکیّ؛ 3- (در گویشهای مح...حُر
(عربی) 1- آزاد؛ 2- (در قدیم) دارای اعتقاد و رفتار شایسته و بزرگوارانه،...حاتم
(عربی) 1- به معنی حاکم، قاضی، داور؛ 2- (اَعلام) رییس قبیله و شاعر عرب ...حادید
تند و تیز، نام روستایی بوده است نام عبرانی.حارث
(عربی) 1- (در قدیم) کشاورز، برزگر؛ 2- (اعلام) 1) حارث بن ابی شعر [قرن ...حافظ
حفظ کننده و نگه دارنده، شاعر نامی ایرانیحام
ریشه عبری حمایت کننده، نام یکی از پسران نوح (ع)حامد
سپاسگزار و ستایشگرحامی
منسوب به حام پسر نوح، از اولاد حام؛ آن که پشتیبان و نگهبان کسی یا چیزی است، حمایت کننده، پشتیبان.حامین
جمع حامی ریشه عربی یا سامیحانون
ریشه عبرانی صاحب نعمتحب الله
(عربی) دوستدار و دوست دارندهی خدا.حبیب
(عربی) 1- دوست، یار، معشوق؛ 2- (اَعلام) 1) حبیب ابن مظاهر [قرن اول هجر...حبیب الله
(عربی) 1- دوست خدا؛ 2- (اَعلام) حبیب الله خان پادشاه افغانستان [1319-1...حجت
(عربی) 1- آنچه با آن بتوان ادعایی را ثابت کرد، دلیل، برهان؛ 2- (در قدی...حجت الله
(عربی) 1- برهان حق تعالی؛ 2- (در تصوف) انسان کامل که حجت حق بر خلق است...حسام
شمشیر تیز و برندهحسام الدین
(عربی) 1- (در قدیم) شمشیر دین؛ 2- (اَعلام) 1) حسامالدین چلبی: [622-68...حسان
(عربی) 1- بسیار نیکو، بسیار خوب، نیکروی؛ 2- (اَعلام) حسان ابن ثابت [قر...حسن
نیکو، جمیلحسن رضا
(عربی) از نام های مرکب، حسن و رضا.حسنعلی
(عربی) 1- از نامهای مرکب، حسن و علی؛ 2-(اَعلام) حسنعلی قراقوینلو، آخری...حسیب
(عربی) 1- (در قدیم) دارای فضل و کمال اکتسابی یا ذاتی، بزرگوار؛ 2- از ا...حسین
صاحب جمال.خوب، نیکو، (در اعلام) امام سوم شیعیانحسین رضا
(عربی) از نامهای مرکب، حسین و رضا.حسینعلی
(عربی) از نامهای مرکب، حسین و علی.حشمت الله
(عربی) بزرگی و عظمت خداوند.حفیظ الله
(عربی) کسی که خداوند نگهدار اوست.حکمت
(عربی) 1- معرفت به مسائل، خردمندی، فرزانگی؛ 2- سخن اخلاقی، پند، اندرز؛...حکیم
(عربی) 1- پزشک، طبیعت، دانا، خردمند، فرزانه، دانا به چیزی (دانندهی امر...حلیم
(عربی) 1- خویشتن دار، با صبر و تحمل، بردبار؛ 2- از نامها و صفات خداون...حمّاد
(عربی) بسیار سپاسگزار، بسیار حمد کننده و ستاینده.حمد
(عربی) 1- شکرگزاری کردن، سپاس و ستایش کردن، شکر، سپاس؛ 2- الحمد، سوره ...حمدالله
(عربی) 1- حمد و ستایش خداوند؛ 2- (اَعلام) حمدالله مستوفی: [قرن 8 هجری]...حمزه
(عربی) 1- شیر، شیر بیشه؛ 2- (اَعلام) 1) حمزة ابن عبدالمطلب: [حدود 53 پ...حمود
(عربی) 1- ستوده و پسندیده؛ 2- حمد کننده، بسیار سپاسگزار پروردگار.حمید
(عربی) 1- ستوده، ستایش شده.حمیدرضا
ستوده ی خوشنودحمیدعلی
(عربی) از نامهای مرکب، حمید و علی.حنیف
درست و پاک، راستین؛ معتقد به یگانگی خداوند، خداپرست پیش از ظهور اسلام

(عربی) 1- نام پرندهای، سهره؛ 2- (در عربی) شُوَیکیّ؛ 3- (در گویشهای مح...حُر

(عربی) 1- آزاد؛ 2- (در قدیم) دارای اعتقاد و رفتار شایسته و بزرگوارانه،...حاتم

(عربی) 1- به معنی حاکم، قاضی، داور؛ 2- (اَعلام) رییس قبیله و شاعر عرب ...حادید

تند و تیز، نام روستایی بوده است نام عبرانی.حارث

(عربی) 1- (در قدیم) کشاورز، برزگر؛ 2- (اعلام) 1) حارث بن ابی شعر [قرن ...حافظ

حفظ کننده و نگه دارنده، شاعر نامی ایرانیحام

ریشه عبری حمایت کننده، نام یکی از پسران نوح (ع)حامد

سپاسگزار و ستایشگرحامی

منسوب به حام پسر نوح، از اولاد حام؛ آن که پشتیبان و نگهبان کسی یا چیزی است، حمایت کننده، پشتیبان.حامین

جمع حامی ریشه عربی یا سامیحانون

ریشه عبرانی صاحب نعمتحب الله

(عربی) دوستدار و دوست دارندهی خدا.حبیب

(عربی) 1- دوست، یار، معشوق؛ 2- (اَعلام) 1) حبیب ابن مظاهر [قرن اول هجر...حبیب الله

(عربی) 1- دوست خدا؛ 2- (اَعلام) حبیب الله خان پادشاه افغانستان [1319-1...حجت

(عربی) 1- آنچه با آن بتوان ادعایی را ثابت کرد، دلیل، برهان؛ 2- (در قدی...حجت الله

(عربی) 1- برهان حق تعالی؛ 2- (در تصوف) انسان کامل که حجت حق بر خلق است...حسام

شمشیر تیز و برندهحسام الدین

(عربی) 1- (در قدیم) شمشیر دین؛ 2- (اَعلام) 1) حسامالدین چلبی: [622-68...حسان

(عربی) 1- بسیار نیکو، بسیار خوب، نیکروی؛ 2- (اَعلام) حسان ابن ثابت [قر...حسن

نیکو، جمیلحسن رضا

(عربی) از نام های مرکب، حسن و رضا.حسنعلی

(عربی) 1- از نامهای مرکب، حسن و علی؛ 2-(اَعلام) حسنعلی قراقوینلو، آخری...حسیب

(عربی) 1- (در قدیم) دارای فضل و کمال اکتسابی یا ذاتی، بزرگوار؛ 2- از ا...حسین

صاحب جمال.خوب، نیکو، (در اعلام) امام سوم شیعیانحسین رضا

(عربی) از نامهای مرکب، حسین و رضا.حسینعلی

(عربی) از نامهای مرکب، حسین و علی.حشمت الله

(عربی) بزرگی و عظمت خداوند.حفیظ الله

(عربی) کسی که خداوند نگهدار اوست.حکمت

(عربی) 1- معرفت به مسائل، خردمندی، فرزانگی؛ 2- سخن اخلاقی، پند، اندرز؛...حکیم

(عربی) 1- پزشک، طبیعت، دانا، خردمند، فرزانه، دانا به چیزی (دانندهی امر...حلیم

(عربی) 1- خویشتن دار، با صبر و تحمل، بردبار؛ 2- از نامها و صفات خداون...حمّاد

(عربی) بسیار سپاسگزار، بسیار حمد کننده و ستاینده.حمد

(عربی) 1- شکرگزاری کردن، سپاس و ستایش کردن، شکر، سپاس؛ 2- الحمد، سوره ...حمدالله

(عربی) 1- حمد و ستایش خداوند؛ 2- (اَعلام) حمدالله مستوفی: [قرن 8 هجری]...حمزه

(عربی) 1- شیر، شیر بیشه؛ 2- (اَعلام) 1) حمزة ابن عبدالمطلب: [حدود 53 پ...حمود

(عربی) 1- ستوده و پسندیده؛ 2- حمد کننده، بسیار سپاسگزار پروردگار.حمید

(عربی) 1- ستوده، ستایش شده.حمیدرضا

ستوده ی خوشنودحمیدعلی

(عربی) از نامهای مرکب، حمید و علی.حنیف

درست و پاک، راستین؛ معتقد به یگانگی خداوند، خداپرست پیش از ظهور اسلام